|
رشد فردی
پرستیژ شغلی و اجتماعی مسألهایست که هر یک از ما دست کم در دوران خاصی از زندگی خود با آن درگیر میشویم. به هر حال ما قرار است پا به میدان عمل بگذاریم. میدان عملی که در آن تنها نیستیم. این میل به پرستیژ از تمایلات جاهطلبانه انسان سرچشمه میگیرد. اما پرستیژ به چه معنا است؟ چه مراتبی دارد؟ ارتباط آن با تمایلات جاهطلبانه چیست؟ این موضوعی است که در این نوشتار به آن میپردازیم.
افراد بسیاری در تعامل با ما قرار میگیرند. برخی کسانی هستند که باید نسبت به آنها پاسخگو باشیم و برخی کسانی هستند که آنها نسبت به ما پاسخگو میشوند. گاهی تعاملات ماهیت دوستانه پیدا میکنند و گاهی هم تعاملات پر تنش و رقابتی میشوند. ما در محیط شغلی و به طور عمومیتر در زندگی اجتماعی به رقابت با افراد مشغول هستیم. این رقابتیبودن اجتنابناپذیر است.
شاید قسمتی از روابط مبتنی بر رقابت، به سرشت انسان باز گردد. انسان به خودی خود موجودی جاهطلب است. البته این جاهطلبی میان افراد کم و زیاد میشود و همه جا به یک اندازه نیست. برای برخی مرکزیت زندگیشان را در برمیگیرد. برای برخی تا حدی اهمیتش کاهش مییابد اما اصل تمایلات جاهطلبانه را نمیتوان از زندگی انسان بیرون کرد. انسان موجودیست که هر چه داشته باشد، بیشترش را میخواهد. از تمایل به بیشتر خواستن واقعیتی طبیعیست و با تمام کم و زیاد آن، نباید نسبت به آن مواجههای خصمانه داشت یا که آن را انکار کرد.
کسی با صرف جاهطلبی به موجودی پست، ناشریف، طماع و غیر اخلاقی تبدیل نمیشود. مسأله الگوی ما در مواجهه با این تمایل است. بر خلاف آنچه که بسیاری گمان میکنند تمایلات بنیادی انسان به گونهای هستند که در صورت سرکوب به شیوهای خشنتر و بعضاً نامناسبتر در قلمرو رفتار ظاهر میشوند. بنابراین نباید به صرف بدبینیهای شکلگرفته به یک تمایل بنیادین، به سراغ سرکوب آن برویم.
گفتیم که یکی از منشأهای جاهطلبی انسان را میتوان سرشت انسان دانست. اما شاید ماجرا به این نکته محدود نمیشود. هر چه بیش میرویم؛ مناسبات اجتماعی اقتضاء میکنند که جاهطلبتر باشیم و بیشتر بخواهیم. اگرچه شیوه مواجهه مناسبات اجتماعی با تمایلات جاهطلبانه معمولاً یک بام و دو هوا است. این یک بام و دو هوا بودن به این شکل است که از طرفی به ما گفته میشود که جاهطلبی خصلت انسانهای طماع و غیراخلاقیست و باید از آن اجتناب شود و از طرف دیگر نظم اجتماعی ما را به سمت جاهطلبی بیشتر هدایت میکند. زندگی ما در دوران معاصر بسیار رقابتیست و گاه نیز وضعیت از حد رقابت فراتر میرود و تخاصم و نزاعهای شدیدی با زندگی ما گره میخورد.
اگر جاهطلبی چه به خاطر سرشت انسان و به چه به خاطر مناسبات اجتماعی اجتنابناپذیر است؛ لاجرم باید لزوم آن را تصدیق کنیم و آن را به رسمیت بشناسیم. این تصدیق اصل جاهطلبی و به رسمیت شناختن آن برای ما میتواند هدایتگر باشد. در مورد تمایلات اساسی انسان عمدتاً این گونه است که وقتی آنها را سرکوب میکنیم، نتیجهاش این میشود که این بار ما رام آنها هستیم. این خصلت پارادوکسیکال روان است که به شیوههای مختلف در مباحث روانکاوی از آن پردهبرداری شده است. اما در صورت فراهم ساختن مجال ظهور این تمایلات و هدایت کردن آنها، میتوان آنها را زمینهساز نوعی حیات آفرینش گرانه به شما آورد.
در ادامه این نوشتار میخواهیم کمی دقیقتر به مفهوم پرستیژ بپردازیم و این که چرا پرستیژ برای ما حائز اهمیت است و چگونه میتوان به آن دست پیدا کرد.
تا به این جای بحث روشن شد که میل به کسب پرستیژ به تمایلات جاهطلبانه انسان بازمیگردد. این تمایلات جاهطلبانه خودشان را در چند مؤلفه آشکار میکنند:
ما در مقام یک انسان دوست داریم که توسط همنوعان خود تأیید شویم. آنها ما را انسان ارزشمندی تلقی کنند. برای ما آزاردهنده است که توسط سایر افراد طرد شویم.
جنبه دیگر این تمایلات جاهطلبانه این است که دوست دارد علاوه بر این که توسط دیگران تأیید شویم، مورد محبت و علاقه و اشتیاق آنها قرار بگیریم. این برای ما دلنشین است و هر یک از ما انسانها به محبت سایر انسانها حریص هستیم.
بعد دیگر جاهطلبی انسان این است که هر انسان میخواهد دیگران او را موجودی توانمند ارزیابی کنند. احساس ناتوان شمرده شدن برای هر فردی آزار دهنده است. همین میل به توانمند شمردهشدن است که افراد را وامیدارد در شرایط مختلف خودشان را به سایرین اثبات کنند.
سه شرط اول به دنبال آن بود که فرد از منظر دیگران انسانی ارزشمند، دوست داشتنی و توانمند به حساب بیاید. اما شرط چهارم کمی فراتر از موارد سهگانه فوق است. شرط احترام با مفهوم پروا گره خورده است. کسی که مورد احترام است، دیگرا به اشکال گوناگون پروای آن را دارند. مراد این است که برای او حریمی در نظر میگیرند. در حریم او، هر کاری را انجام نمیدهند. احتیاط میکنند که حریم او نقض نشود و نسبت به واکنشهای احتمالی او، حساسیت به خرج میدهند. در موارد شرط احترام علاوه بر تأیید ارزشمندی، مورد محبت قرار گرفتن و توانمند شمرده شدن؛ مهم و محوری شناخته شدن را نیز به همراه خود داراست.
در 4 شرط فوق، فرد مرحله به مرحله وارد قلمرو بالاتری میشود. از تثبیت ارزشمندی فرآیند آغاز میشد و بعد از کسب محبت دیگران کار به ظهور توانمندی و کسب احترام رسید. کسی که توسط سایر انسانها موجودی ارزشمند، دوستداشتنی، توانمند و قابل احترام شناخته میشود، مستعد آن است که رهبری جمع را بر عهده بگیرد. رهبری ملازم است با مشروع شمرده شدن توسط جمع برای تصمیم گیری جمعی. این مشروع شمرده است برای تصمیمگیری جمعی و اعطاء ضمنی رهبری گروهها به فرد، مرحله بعدی جاهطلبی و کسب پرستیژ است.
مرحله بعدی چیزی بیش از مشروعیت تصمیمگیری برای جمع است. در وضعیت مشروعیت تصمیمگیری جمعی، فرد مجاز به امر و نهی شناخته میشود. فرد پاس داشته میشود و خواسته او مطاع است. اما در مرحله نمادین شدن، سفر جاهطلبانه انسان از مرحله قبلی پیشتر میرود. دیگر مسأله تنها مطاع بودن و پاس داشته شدن توسط جمع و دیگران نیست بلکه جمع، فرد مستقر در جایگاه رهبری را الگو، غایت مثالی و هدفی میبیند که لازم است هویت جمعی بر اساس تشبه به او سامان پیدا کند. او نماد جایگاهش است و جایگاه با او تعریف میشود. این گونه نیست که شرف مکین بالمکان باشد بلکه در موقعیتی است که شرف المکان بالمکین.
در این وضعیت فرد شبیه جایگاهش شدهاست و شاید عبارت درستتر این باشد که جایگاه با هویت او در اذهان نقش میبندد. اگر فرد به دلایلی از جمع جدا شود، که این مورد در مورد مرگ رهبران بسیار اتفاق میافتد، افراد به دنبال این هستند تا مشخصههای او را شناسایی کرده و برای شناسایی جایگزین به دنبال کسی خواهند بود که واجد آن مشخصات باشند.
6 مرحله فوق سطوح مختلف جاهطلبی انسان را نشان میدهند. پرستیژ یک تابع حالت است. جاهطلبی یک مسیر است. هر کس که در مسیر وصول به تمایلات جاهطلبانه گام برمیدارد در هر نقطه از این مسیر یک درجه از پرستیژ به او منتسب میشود. کمال پرستیژ این است که موقعیت شبیه فرد میشود. مرتبه پایینتر آن است که فرد شبیه کارش میشود. ما در شش مرحله اشکال پرستیژ را نمایان ساختیم اما درک شیوههای وصول به هر یک از این مراحل محتاج بحثهایی جزئیتر است که در سایر نوشتهها به آنها خواهیم پرداخت.
خوشمان بیاید یا نیاید، انسان موجودی جاهطلب است و این جاهطلبی با سرشت انسان عجین شدهاست. پس بهتر است آن را بپذیریم و به به دنبال هدایت عاقلانه و آفرینشگرایانه آن باشیم. مهمترین یافتههای بشر ماحصل تلاشهای انسانها بوده که جاهطلبی آنها برای ما آشکار است. پس به نظر نمیرسد لزومی به انکار و سرکوب این تمایلات طبیعی باشد. تنها مسأله شیوه هدایت آنهاست.
در این نوشتار به تشریح مفهوم جاهطلبی و پرستیژ پرداختیم. جاهطلبی یک مسیر است. مسیری که در هر نقطه از یک ویژگی به عنوان خروجی تابع حالت به فرد منسوب میشود. این ویژگی پرستیژ است که نشان دهنده کیفیت پیش روی در مسیر تمایلات جاهطلبانه است. ما این مسیر را در 6 مرحله تشریح کردیم و گفتیم کمال پرستیژ آن است که موقعیت بر اساس هویت فرد و کیفیت ظهور او در اذهان صورتبندی شود.
دیدگاهتان را بنویسید