|
برند
نام محصول فقط یک جزء از نام تجاری (برند) میباشد که ارزش نام تجاری را تعیین میکند. اجزای مختلفی وجود دارند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در تعیین ارزش نام تجاری در ذهن مشتری اثرگذارند. از شعار و هویت بصری گرفته تا برندسازی داخلی، حمایت از رویدادهای خاص و انجمنهای هواداری.
نام محصول فقط یک جزء از نام تجاری (برند) میباشد که ارزش نام تجاری را تعیین میکند. اجزای مختلفی وجود دارند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در تعیین ارزش نام تجاری در ذهن مشتری اثرگذارند. از شعار و هویت بصری گرفته تا برندسازی داخلی، حمایت از رویدادهای خاص و انجمنهای هواداری.
ارزش ویژه نام تجاری | اکسیری که سود زیادی برایتان رقم میزند
در مقاله «ارزش ویژه نام تجاری» به مدلهایی برای ارزیابی ارزش نام تجاری (یا همان برند) اشاره شد. در این مقاله به راههای ایجاد و افزایش ارزش نام تجاری اشاره میشود.
میتوان گفت در فرایند ایجاد و افزایش ارزش هر نام تجاری، دو عامل اثرگذار است. عامل اول، اجزای اولیه آن نام تجاری هستند که میتوانیم به آن ماهیت اولیه نام تجاری بگوییم. اجزایی مانند نام برند، لوگو و هویت بصری، بستهبندی و شعارهای تبلیغاتی. عامل دوم، مفاهیم ثانویه هستند که به طور غیرمستقیم، ارزش نام تجاری را در ذهن مشتری تعیین میکنند. برخورد کارکنان با مشتریان، حمایت از رویدادهای خاص، انجمنهای هواداری و همچنین جغرافیایی که یک شرکت در آنجا فعالیت میکند را میتوان جزو این دسته محسوب کرد.
در ابتدا عامل اول را بررسی میکنیم.
در ایجاد نام تجاری، لازم است 3 فاکتور مد نظر قرار گیرد.
1- قابلیت به خاطر سپردن نام تجاری: مشتریان باید بتوانند در هنگام خرید و مصرف کالا، نام تجاری شما را به سرعت به خاطر بسپارند. کوتاه بودن نام تجاری، تاثیر زیادی بر این امر دارد. به عنوان مثال «اسنپ» نامی است که این ویژگی را دارد.
2- با معنا بودن نام تجاری: علاوه بر به خاطر سپاری سریع، با معنا بودن نیز اهمیت زیادی دارد. مایکروسافت برای موتورجستجوی خود، نام بینگ را انتخاب کرد. بینگ علاوه بر کوتاه بودن، معنای سرعت را نیز در ذهن متبادر میکند که با کاری که این موتور جستجو انجام میدهد همخوانی دارد: هر اطلاعاتی را که نیاز دارید در سریعترین زمان ممکن در اختیار شما میگذاریم.
3- دوست داشتنی بودن نام تجاری: این عامل به نوعی درگیری حسی مشتری با نام تجاری را مدنظر قرار میدهد که با زیبایی گره خورده است. به عنوان مثال لوگوی اپل به دلیل ساده و شیک بودنش، برای مخاطب امروزی جذابیت زیادی دارد. همچنین لوگوی نایک، در عین سادگی جذابیت زیادی را به همراه میآورد. شعار آن نیز «فقط انجامش بده» (Just do it) بر زیبایی آن افزوده است.
همچنین 3 فاکتور برای دفاع از موضع نامهای تجاری ذکر میشود:
1- انتقال پذیر بودن نام تجاری: نام تجاری باید به گونهای انتخاب شود که در ورود به بازارهای جدید دچار مشکل نشود. به عنوان مثال آمازون، در شروع کارش فقط سایت فروش کتاب بود، اما به مرور زمینه کاریاش را به فروش هر نوع کالایی تغییر داد.
جف بزوس نام آمازون را از آن جهت انتخاب کرد که نام بزرگترین رودخانه جهان است؛ در آن زمان قصد او این بود که بزرگترین وبسایت فروش اینترنتی کتاب شود و هماکنون نیز نام آن با وبسایتی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را میفروشد همخوانی دارد. اما به عنوان مثال انتخاب نامی مانند «ناهارکده» زمینه کسبوکار شما را در فروش وعده ناهار محدود میکند و امکان فراروی را به سمت فروش وعدههای دیگر یا محصولات دیگر از شما سلب میکند.
2- انطباق پذیر بودن نام تجاری: اجزای نام تجاری باید به گونهای باشند که در طول زمان بتوان آنها را تغییر داده و به روز کرد.
3- قابلیت محافظت از نام تجاری: ممکن است نام تجاری شما معرف یک محصول یا خدمت باشد و توسط سایر رقبا از آن استفاده شود. به عنوان مثال کسی نمیداند که زیراکس نام یک شرکت است و نه محصول. به همین خاطر عبارت «زیراکس درجه یک» که توسط رقیب این شرکت برای معرفی محصول خودش استفاده میشود، برای برند زیراکس چالشآفرین است. همچنین مسترکلاس که توامان نام یک وبسایت و یک محصول است، ممکن است توسط سایر رقبا تصرف شود؛ سایتی تاسیس شود با این عنوان: منبع مسترکلاسهای مد و فشن.
در همه این موارد باید توجه شود که صرفا اسم محصول یا خدمت مورد توجه نیست، بلکه همه اجزای نام تجاری اهمیت دارد. به عنوان مثال شعاری که یک شرکت انتخاب میکند، چه بسا اهمیت بالاتری داشته باشد. شعار شرکت پورشه (جایگزینی نیست) در مشتری حس منحصربهفرد بودن و لوکس بودن کالا را متبادر میکند، یا شعار کوکاکولا (درب قوطی را باز کن تا سرحال شی) که حس خنکی و طراوت را در مشتری برمیانگیزد، چه بسا بیش از نام این محصولات، در خلق ارزش نام تجاری موثر باشند.
حال به سراغ عامل دوم، یعنی خلق مفاهیم ثانویه برای ایجاد و افزایش ارزش نام تجاری میرویم که به اندازهای که موثرند، به آنها توجه نمیشود.
فرض کنید با دوستانتان قصد دارید وعده ناهار خاطرهانگیزی داشته باشید. به یک رستوران که نام آن را بارها شنیدهاید میروید، به امید اینکه لحظات لذتبخشی در آنجا بگذرانید. اما سلسله اتفاقاتی باعث میشود که از حضور خودتان در آن رستوران پشیمان شوید! صندوقدار به شما تاکید میکند که هزینه غذا را قبل از صرف کردن بپردازید، گارسونها بیادب و بیتوجه هستند و نیازهای شما را برآورده نمیکنند، همچنین از شما میخواهند که هر چه زودتر رستوران را ترک کنید تا نوبت به غذا خوردن بقیه برسد.
به تمامی این برخوردها، «نقطه تماس با نام تجاری» میگویند که در خلق ارزش نام تجاری در ذهن اثر بسیار زیادی دارند؛ چه بسا بیش از نام، شعار و تبلیغات. رستوران باغ زیتون در آمریکا که غذاهای ایتالیایی سنتی را در منوی خود قرار داده، به این نقاط تماس توجه زیادی میکند. شعار این رستوران این است: «وقتی شما اینجا هستید، خانواده ما به حساب میآیید». این رستوران مدیران و کارکنانش را به صورت دورهای به ایتالیا اعزام میکند، آموزشهای لازم را به آشپزهای خود میدهد و در چینش دکوراسیون خود ظرافت خاصی به خرج میدهد. همه اینها باعث شده که مشتری حس کند که با نام تجاری یکپارچهای رو به رو است که واقعا به وعدهها و شعارهای خودش عمل میکند.
نامسازی درونی (Internal Branding) یا همان برندسازی داخلی روندی است که میتواند سهم زیادی در این اتفاق داشته باشد. نامسازی درونی باید وجود داشته باشد چرا که وعدههای نام تجاری محقق نخواهند شد مگر اینکه همه کارکنان شرکت با آن نام تجاری زندگی کنند. بسیاری از شرکتها حتی توزیعکنندگان و واسطههای فروش را هم جزئی از کارمندان خودشان میدانند و سعی میکنند هویت برند را به آنان منتقل کنند.
یکی دیگر از عواملی که به طور غیرمستقیم بر ارزش نام تجاری اثر میگذارد، شخصیتهایی هستند که از آن حمایت میکنند. این حمایت میتواند به طور مستقیم در تبلیغات یک شرکت باشد (که این روزها در ایران بسیار شاهد آن هستیم) و یا اینکه شخصیتها در صفحات خود، برند ما را تبلیغ کنند. عامل دیگر میتواند نام برندهایی باشد که در کنار نام ما قرار میگیرد (Co-Branding) و یا اینکه بر برند اجزای سازنده محصول خود تاکید کنیم (ingredient Branding).
همچنین حمایت یک شرکت از رویدادها، میتواند بر افزایش ارزش نام تجاریاش تاثیر بگذارد. شرکتی که از رویدادهای دانشگاهی حمایت میکند، بر وجه علمی خود تاکید میکند. یا شرکتی که حامی امور خیریه میشود یا تسهیلات خاصی را برای استفاده افراد کمبضاعت از محصولاتش در نظر میگیرد، بر وجه بشردوستانه خود تاکید میکند.
آخرین عامل، انجمنهای نامهای تجاری هستند که امروزه و در فضای مجازی، بیش از پیش مورد اهمیت قرار گرفتهاند. در این انجمنها، علاقهمندان به یک محصول یا یک شرکت حضور دارند، ادبیات و داستانهای خاصی میان آنها در اشتراک است و نسبت به انجمن و اعضای آن، احساس وظیفه میکنند. البته چنین انجمنهایی هنوز در ایران به حدی که در خارج از ایران پررنگ است، حضور جدی ندارند.
مانند انجمن هواداران اپل و انجمن هواداران انیمههای ژاپنی نمونههایی از این انجمنها هستند. نکته قابل توجه این است که در این انجمنها به هیچ نحو کنترل از بالا به پایین وجود ندارد و موفقیت آنها منوط به این است که کاربران، نظرات خود را آزادانه بیان کنند؛ هر چند علیه محصولات و خدمات آن شرکت باشد.
در انتها لازم است بگوییم برای خلق یک برند نه تنها به نام آن، بلکه میبایست به تمام عواملی که در ذهن مشتری برای یک برند ارزش میآفرینند توجه کرد و میان آنها یکپارچگی به وجود آورد.
کتاب مدیریت بازاریابی کاتلر
دیدگاهتان را بنویسید